دلتنگیهام
شب های جمعه بی اختیار یاد سیب و عطر سیب میافتم.
بدجوری دلم گرفته،
واسه اون پرچم سرخت روی اون گنبد زرین
واسه اون شش گوشه تو واسه اون هوای غمگین
((ای خدای مهربونی دل من تنگه می دونی))
واسه اون صحن و سرائی که شده کعبه عالم
واسه اون تربت پاکت که می شینه روی بالم
واسه بین الحرمینت واسه مشک و واسه سقا
واسه عطر سیب مرقد که میاد همراه زهرا
واسه اون عاشقایی که خونشون اونجا می ریزه
واسه اون جوون رعنا که پیشت خیلی عزیزه
واسه اون شیش ماهه ای که به روی سینت خوابیده
جای آب تو بغل تو مزه تیر و چشیده
واسه اون طفل سه ساله که بهونتو می گیره
روی خاکای خرابه سر می ذاره تا بمیره
واسه اون خواهر تنها توی اون بر بیابون
واسه اون ناقه سوار توی شام و کوفه مهمون
نوشته شده در پنج شنبه 90/3/5ساعت
2:37 عصر توسط یاهو نظرات ( ) |
Design By : Pichak |